بابا یکی بیاد به ما توضیح بده چرا پارسی بلاگ آَمار وبلاگ رو 108 تا بیشتر نشون میده؟ :دی!
چه معنی داره آخه؟
هر وقت ما از یه چیزی تعریف کردیم بعدش صدهزار بار پشیمون شدیم.
به احمدی نژاد رای دادیم حالا مثل چی پشیمونیم!
از آب قم تعریف کردیم، هنوز یک هفته نگذشته بود که دیدیم از روز اول هم بدتر شده و به شدت شورتر و کثیف تر شده!
از رشته ی مهندسی کامپیوتر و کلا کامپیوترو اینا خوشمون اومده بود اما حالا فقط افسوس چهار سال عمر از دست رفتمو میخورم!
دیگر برای زنده ماندن و زندگی کردن امیدی نداشت.
روزهای زجر آور و شب های طولانی گریه. تنها غم مرهم دردهایش بود و تنها آه نفس راهش.
درهای بسته و فولادی او را اسیر کرده بود.
معاشرت با پسری که نامحرم بود در این شرایط شیطان را خوشحال می نمود.
به مرور زمان طوری که حتی خودش متوجه نبود گناه می کرد.
راه نفسش را سیگار باز می کرد و راه مغزش را گناه.
ولی خدا را فراموش نکرده بود. لابلای صحبت هایش از خدا یک نفر را آرزو کرده بود. کسی که آمد و عشق را به او هدیه کرد.
خدا همین نزدیکی است.
پ.ن: حالا می فهمم وقتی می گفت :«همیشه از خدا بزرگترین و بهترین نعمت ها رو آرزو کن» یعنی چی!