سپاس خدایی را که آفریننده آسمانها و زمین است و فرشتگان را رسولان خود گردانید و دارای دو و سه و چهار بال و پر قرار داد و هر چه بخواهد در آفرینش می افزاید که خدا بر هر چیز قادر است.(سوره فاطر، آیه 1)
تا حالا چندین نفر این حرف رو بهم زدند، ولی خب اصلا توجهی نکردم و با خنده و این جور چیزا جوابشون رو دادم. ولی این بار وقتی دوباره با مشابه این سوال روبرو شدم واقعا در شگفت موندم.
«چرا آرایش نمی کنی؟! خیلی جالبه با این که چند سالی هم از دانشگاه می گذره ولی جو زده نشدی و آرایش نمی کنی! مخصوصا این که تو با این همه پسر هم در ارتباط هستی».(حالا خوبه با چشماشون می بینن که این "در ارتباط بودن" در چه زمینه ای هست، از این به بعد هم که شدم رییس انجمن و...)
وقتی این حرف ها رو می شنوم اولش تو دلم به این طرز فکرها می خندم و بعد شرمگین میشم از چنین تفکراتی، آخر هم تاسف می خورم به حال خودم که با چنین تفکرات اطرافیانی باید به زندگی ادامه بدم.
حالا ما گناه کار شدیم یکی دوبار با ضدآفتاب و رژه لب به صورت، جلوی دوستان ظاهر شدیم، دیگه ول کن نیستن.
دیروز یکی از دوستام گفت: «یعنی هیچ وقت نمی خوای آرایش کنی؟ خیلی قشنگ میشی ها! یک بار که رژ زده بودی خیلی بهت می یومد. حتا بعد از ازدواج هم نمی خوای آرایش کنی؟» گفتم: «اون که رو شاخشه:دی! ولی به جا و مکان خودش». در آخر هم فقط یک کلام گفتم:« آدم خوبه جنبه داشته باشه. باطن باید جذاب باشه نه صورتت».
پ.ن: البته از حق هم نگذریم، اونقدرها هم که فکر می کنند من مثبت نیستم! آرایش کردن رو دوست دارم ولی همیشه از خدا خواستم راه گناه رو برام ببنده. که خدا رو شکر نتیجه اش رو هم دارم می بینم و باعث تعجب اذهان دوستام شدم.