سپاس خدایی را که آفریننده آسمانها و زمین است و فرشتگان را رسولان خود گردانید و دارای دو و سه و چهار بال و پر قرار داد و هر چه بخواهد در آفرینش می افزاید که خدا بر هر چیز قادر است.(سوره فاطر، آیه 1)
استاد یکی از کلاس هام بهم زنگ زد و درخواست داد که احتیاج به استاد دارند. خانه ی فرهنگ فرزانگان و نخبگان. توی شهرمون برای دخترخانم های نخبه همین یک موسسه هست. و البته احتیاج به استادی دارن که صبور باشه و بتونه با نخبه ها کنار بیاد، از لحاظ پوشش و برخورد کامل باشه، حوصله ی سروکله زدن با بچه ها رو داشته باشه و زود عصبانی و خسته نشه. با بچه هایی که معدل هیچ کدوم زیر نوزده نیست و اول و دوم دبیرستان هستن. رشته ی ریاضی.
خب منم قبول کردم- آخه همه ی ویژگی ها رو داشتم:دی- اگه نداشتم استادم بهم زنگ نمیزد! البته گفت باید فتوشاپ بهشون درس بدم که من در فتوشاپ صفر بودم و هیچی نمی دونستم. ولی باز هم قبول کردم- اعتماد به نفس مفرط دیگه. چه کنم؟- چند روزه اصول کلی فتوشاپ و کار باهاش رو یاد گرفتم.
جلسه ی اول متوجه شدم بچه ها دوست داشتن چیزی رو یاد بگیرن که به دردشون بخوره. مثل ورد و پاورپوینت. منم از خدا خواسته طوری باهاشون صحبت کردم که مشتاق شدن پاورپوینت بهشون درس بدم. فتوشاپ هم کنسل! تا اینجای کار که همه چیز خوب پیش رفته و بچه ها هم از کلاس راضی هستند. دارم روزای جالب و دوست داشتنی ای رو تجربه می کنم.