آن روز در آرایشگاه قلبم به شدت می زد. برای اولین بار قرار بود موهای خرمایی رنگم، رنگی دیگر به خود بگیرد. ورق به ورق مدل های ژورنال از نظرم رد میشد و لحظه به لحظه دو دلی ام بیشتر. قرار بود فقط ابرو مدل به خود بگیرد اما با پیشنهاد مادرشوهر گرام موهایم نیز تغییر کرد. بعد از چهار ساعت "بکشم خوشگلم کن" آب در گلویم ماند. باور نمی کردم این همه تغییر را. تنها نظر او برای من مهم بود. و اکنون انگار لحظه ها هم شاد تر شده است.